این نیز بگذرد...
" شاید مرا انداخته ای دور..."
.
هر وقت عزمم را جزم کردم و آماده و مصمم ایستادم به نماز روبروی تو
و مناجات با تو
خواب را فرستادی سراغم
و حال مناجات را از من گرفتی
هر وقت گفتم ، دیگر بعد از این اوضاعم را درست می کنم
گفتم می روم آنجاهایی که اهل توبه و انابه می روند
یک اتفاقی افتاد که نشد بروم
یک اتفاقی که نگذاشت به خدمت تو درآیم
خدای من
شاید مرا از درت رانده ای
شاید از بندگی دورم کرده ای
شاید دیدی من حق خدایی تو را به جای نمی آورم
تبعیدم کرده ای
شاید دیدی به تو پشت کرده ام
خشمگین شده ای
شاید دیدی حرف ها و کار هایم مثل دروغگو ها شده
مرا انداختی دور
شاید دیدی شکر همان نعمتهایی که دادی هم نمی کنم
دیگر محرومم کردی
شاید دیدی دور و بر دانایان نمی گردم
برای همین رهایم کردی
شاید مرا میان بی خبرها و دنیا دوست ها دیدی
به همین دلیل ، از مهربانی ات نا امیدم کردی
شاید دیدی دور و بر خوشگذران ها می پلکم
حساب مرا هم با آنها یکی کردی
شاید هم دورم کردی
چون نمی خواهی صدایم را بشنوی
شاید این مکافات گناهان من است
یا مجازات بی حیایی هایم
ولی اگر ببخشی ، چیزی نمی شود..
قبل از من خیلی ها را بخشیده ای..
خدایا
مرا ببخش...