برمی گردم

به جزیره ساکت خودم

در خیابانی شلوغ

و می بندم درهای هر چه اقیانوس را

پشت سرم

می نشینم

و با همین دستمال کاغذی های خیس از گریه

برای روز رهایی

بال می بافم

شاید هم سورتمه ای مقوایی بسازم

برای روزی که

دریا های دور و برم یخ بزنند

تنهایی من

بزرگ تر از این حرف هاست...

" رویا شاه حسین زاده "