این نیز بگذرد..
سلام دوستان
روزتون بخیر
امیدوارم اولین روز هفته رو چه باکار و چه بیکار بهر حال تا این لحظه شو خوب سپری کرده باشین
انشالله بلا قضا از تنتون دور باشه
و روزیتون برقرار باشه
خب حتما همونطور که مطلعین یا شاید هم دیده باشین
تیم استقلال هم پنجشنبه بالاخره به هر جون کندنی که بود بازی فینال جام حذفی رو مقابل ملوان چغر و بد بدن و پرتلاش
در آخرین دقایق وقت اضافه ( 120 دقیقه) با شوت دیدنی و خاطره برانگیز روزبه چشمی که بنوعی تکرار گلش به ولز بود رو
سرانجام با برد بپایان رسوند و قهرمان شد.
اما راستش بخواین اصلا بازی تیم محبوبم به دل من که طرفدارش هستم نچسبید.
خیلی یخ و خسته کننده بود. نمی دونم چرا امسال هم تیم قرمز و هم تیم آبی تو لیگ برتر اینقدر بدشانسی آوردن .
با همه اینا پولشو بازیکنا می گیرن حرصشو ما طرفدارا می خوریم. چکنیم ؟عشقه دیگه. بگذریم.
خب ما هم دلمون به همین چیزا و تفریحات کم خرج کوچیک خوشه.
که تو خونه بشینیم ، بساط تخمه و احیانا میوه و چایی براه باشه و از هفت دولت رها
لم بدیم جلو تلویزیون و با دیدن فوتبال یا کشتی یا سریال های شبکه خونگی وقت کشی کنیم.
راستی گفتم سریال خونگی ، اما پیشنهاد می کنم سریال تاسیان رو اگه تا حالا ندیدید و دنبال نمی کنید
حتما ببینید.
تاسیان یه کلمه ی گیلکی یه به معنای حزن و اندوه زیاد..
من قسمت 16 سریال رو دیشب دیدم
یه سریال بسیار رمانتیک و قشنگه که ماجراهاش مربوط می شه به فضای قبل انقلاب
و روایتگر یه عشق خالص و نابه که می تونه خوراک اونایی که عاشق دیدن اینگونه فیلم و سریالا هستن باشه.
هوتن شکیبا (درنقش خسرو یا همون امیر یوسفی نیا) و مهسا حجازی (درنقش شیرین) خیلی خوش درخشیدن.
بابک حمیدیان (در نقش مهندس نجات) بعنوان پدر شیرین با اون گریم سنگین مردان میانسال نسل پیش از انقلاب که زن اولش مرده و بی اطلاع دخترش سال هاست که زن دوم گرفته و دور از چشم دیگران باهاش زندگی می کنه ،مثلا خیلی رو دخترش حساس و سختگیره و تو عوالم پدرسالاری خودش سیر می کنه..اما عشق و دوست داشتن که این چیزا سرشون نمی شه..
خسرو و شیرین قصه همدیگه رو دوست دارن
و می خوان که با هم باشن و زندگی کنن.خصوصا خسرو که بخاطر عشق شیرین بکمک پسر همسایه شون که تو ساواکه بعنوان بازجو استخدام شده بود و حالا درگیر مونده بین عشق و انجام وظیفه..
تینا پاکروان نویسنده و کارگردان سریاله و علیرضا قربانی هم خواننده تیتراژپایانی سریال بنام پرواز قوها ست
و مهمتر و قشنگتر از همه اینا ، اون بیت اول شروع سریاله که هر بار پخش می شه
وفوق العاده زیبا و تامل برانگیزه و همه چیز از مفهوم اون سرچشمه می گیره که می گه :
در میان اینهمه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر...
که کاملا مفهوم و گویاست
و آیا بنظرت چیزی بجز عشق که اینقدر زیبا و پاک و دلنشینه ، می تونه ما رو به آینده مون امیدوار کنه ؟
و در پایان متن اهنگ بسیار زیبای "همین که یک نفر ازدور.." حمید عسگری خواننده ی محبوبم رو براتون به اشتراک می ذارم.
همین که یک نفر از دور
لباسش رنگ تو باشه
همین که تو مسیر من
یه گلفروشی پیدا شه
بازم یاد تو می افتم
همین که عصر یه جمعه
آدم تو خونه تنها شه
همین که یک نفر اسمش
شبیه اسم تو باشه
بازم یاد تو می افتم
با آهنگی که دوست داشتی
تموم کافه ها بازن
تموم شهر همدستن
منو یاد تو بندازن
تو نیستی سرد و یخبندون
تموم فصلا پاییزه
گذشتن از تو واسه من
گذشتن از همه چیزه
همین که عکس تنهایی
کنار دریا می گیرم
بدون شب بخیر تو
به خواب گریه ها می رم
بازم یاد تو می افتم
با هر بارون ، با هر برفی
که می شینه رو این کاجا
می رم هر جایی تو این شهر
می رم هر جای این دنیا
بازم یاد تو می افتم
یه وقتایی همه چی هست
ولی اونی که باید نیست
دو بار، ترکم کن ، مردن
به این آسونی ها نیست
تو نیستی سرد و یخبندون
تموم فصلا پاییزه
گذشتن از تو واسه من
گذشتن از همه چیزه...
خب ، فعلا.